برای زندگی

بیایید خودمان، خانواده هایمان و جهانمان را در کنار یکدیگر و با محبت بسازیم.

برای زندگی

بیایید خودمان، خانواده هایمان و جهانمان را در کنار یکدیگر و با محبت بسازیم.

برای زندگی

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )


آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۵، ۲۲:۳۲ - فاطمه نظری
    :(:

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دو تا از این جوان ها آمده بودند برای ازدواج با پدر و مادرشان و اصرار داشتند که من در یک چند دقیقه ای که در محل کار بودم، صیغه ی ازدواجشان را بخوانم، دیدم یک بشقاب خرما هم گذاشتند آنجا، برای شیرینی، صد آفرین به آنها گفتم.

باید ازدواج ها را ساده کرد. امان از دست پدر و مادرهایی که نمی گذارند این جوان های ساده براساس و رعایت شرط دین و ایمان و تقوی با یک لقمه نان که بتوانند در بیاورند، با هم ازدواج کنند.

چرا این همه شرایط ازدواج را سنگین می کنید و جوان ها و جامعه را به سمت فساد می برید و تسلیم امواج فساد می کنید؟

جهیزیه ی دختر، کمالات معنوی اوست. مهریه ها را سنگین نکنید، مشکلات سنگین نتراشید. جهیزیه یعنی چه؟ جهیزیه ی دختر کمالات معنوی اوست. مهریه ی مرد عبارت است از کمالات او. حالا یک کسی داشته باشد، بکند حرفی نیست، اما کسی که ندارد سخت گیری نکنید.

قرآن می گوید آن که دارد اگر نکند بیخود و کسی هم که ندارد اگر به زحمت می افتد و می بینیم اگر یک عده بکنند، دیگران به زحمت می افتند. آنهایی هم که دارند، در این شرایط زمان ما، یک قدری کوتاه بیایند که دیگران به زحمت نیفتند.

ان شاءالله این سنت ازدواج که از سنت های عالی اسلام است و آن قدر مهم است که از رسول خدا، صلوات الله و سلامه علیه، روایت شده که فرمود: «ازدواج سنت و راه و آیین و شیوه ی من به عنوان پیامبر شماست و هر کس از این سنت و شیوه سرپیچی کند از من نیست.» این قدر پیغمبر به ازدواج اهمیت داده، ازدواج را ان شاءالله آسان کنید.


میسر گوید: در نزد امام باقر (ع) سخن از خشم به میان آمد ، حضرت فرمود: همانا [گاه باشد که] مرد خشمگین می شود و هرگز خشنود نمی شود مگر این که داخل دوزخ شود. پس هر مردی که بر قومی خشم گرفت اگر در حالت ایستاده است سریعا بنشیند زیرا این نشستن پلیدی شیطان را از او می زداید و هر مردی که بر خویشاوندان خود خشمگین شد باید به او نزدیک شود و با او تماس حاصل کند زیرا اگر با خویشاوند تماس حاصل شود آرامش پیدا می کند.



رسول خدا (ص) : « وقتی مردی به زن خود می گوید "دوستت دارم" هر گز از دل او به در نمی رود»

 

دیر کرده بود. هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه ی باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند.

-         از شما بعید است، نماز دیر شد.

رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می کنی» و بچه چیزی گفت. گفت بروید  گردو بیاورید و مرا بخرید.

کودک می خندید، پیامبر هم.

 

سید محمّد 24 ساله بود که در سال 1331 به پیشنهاد مادر، با دختر خاله اش، خانم «عزت الشریعه مدرس مطلق» ازدواج کرد. حاصل این پیوند، چهار فرزند بود؛ سید محمد رضا، سید علیرضا، ملوک السادات و فخر السادات.

*********

با من که همسرش بودم مثل یک پدر رفتار می کرد. از بس که مهربان بود و خوش اخلاق. در مدت 29 سال زندگی مشترک، حتی یک بار کاری نکرد که من دلخور شوم. با همه رفیق بود. یک بار نشد سر بچه ها داد بزند.

مثل دو شریک بودیم. برادری نداشت و همیشه می گفت ، «تو پشتیبان من هستی، هر کاری را مه می خواستم بکنم، اگر تو نبودی کمکم کنی، نمی توانستم به ثمر برسانم.»