برای زندگی

بیایید خودمان، خانواده هایمان و جهانمان را در کنار یکدیگر و با محبت بسازیم.

برای زندگی

بیایید خودمان، خانواده هایمان و جهانمان را در کنار یکدیگر و با محبت بسازیم.

برای زندگی

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )


آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۵، ۲۲:۳۲ - فاطمه نظری
    :(:

روزی پسرکی ظرف  امانتی همسایه را می شکند. مادر با جارو دنبالش می کند و بچه را محکم می زند ولی به یکی دوبار کتک زدن اکتفا نمی کند. در تمام این مدت کودک فرار نکرده و هر چند لحظه یک بار،  بیشتر به مادر می چسبد.

 همسایه ها به کودک می گویند: «خب بچه فرار کن تا مامانت آروم بشه». اما او همان جا می ماند و  کتک می خورد وگریه می کند ولی دامان مادر را رها نمی کند. پس از چند لحظه دیگر کتک نمی خورد ولی همچنان با تمام توان ، خود را به مادر می چسباند. چنان می گرید که دامان مادر حسابی خیس می شود. همسایه ها از همدیگر می پرسیدند: « چرا این بچه فرار نکرد؟»


آخر کجا می توانست برود که آغوشی مهربانتر برایش وجود داشته باشد؟!


مادر او را به آرامی در آغوش می گیرد و نوازش می کند تا گریه اش بند می آید. ولی ناگهان صدای گریه ی مادر، همه را متعجب می سازد. این بار پسرک  با نوازش صورت مادر سعی می کرد "مامانی"اش را آرام کند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی